- چرخ انداز
- کمان گیر، کمان دار، تیرانداز
معنی چرخ انداز - جستجوی لغت در جدول جو
- چرخ انداز ((چَ. اَ))
- تیرانداز، کمانگیر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
متجاوز
منظره، دورنما
مساحتی از صحرا یا دامنۀ کوه که چشم همۀ آن را ببیند، منظره، دورنما، چشم افکن، منظرۀ وسیع باصفا
Prospect
перспектива
Aussicht
перспектива
perspektywa
perspectiva
prospettiva
perspectiva
perspective
vooruitzicht
prospek
संभावना
beklenti
matarajio
সম্ভাবনা
امکانات
آنچه که به هنگام خواب بر روی خود اندازند مقابل زیر انداز
آنکه از روی ناز و نخوت و مستی و یا شور و حال سر خود را به هر جانب حرکت دهد، آنکه سر خود را در راه رسیدن به مقصود فدا کند از جان گذشته بیباک، سرافکنده، پارچه ای که زنان بر سر اندازند مقنعه، تیر بلند و ضخیمی که بر فراز دیوار اطاق یا پیش ایوان اندازند و سر تیرهای دیگر را بر بالای آن گذارند، کناره و فرشی باریک که بر بالای اطاق عمود بر فرشهای دیگر گسترند، بحری از اصول هفده گانه موسیقی در قدیم صوفیانه
کسی که در پشت اسب رو به عقب برگردد و تیر بیندازد، آنکه با دست چپ تیراندازی کند، کنایه از فریب دهنده، مکار، حیله گر، برای مثال به عیاری چپ انداز جهانی / به مکاری بلای خانمانی (زلالی - لغتنامه - چپ انداز)